دومین حماقت این کشور آن است که اجازه میدهد تعصبش بر سر راه تحلیل هدفمند قرار گیرد. حتی هنگامی که امریکا خبری واقعی به دست میآورد، آنچنان آن را از دریچه جهل و کینهتوزی به مردم نشان میدهد که ارزشش از دست میرود.
بنابراین امریکا در فهم و درکِ عمق ریشههای انقلاب ایرانیها ناکام است، ریشههایی چنان عمیق که با وجود تحریمها، این کشور را به سوی جامعهای مدرن و پیشرفته پیش میبرند. ایران به لحاظ سیاسی آن چنان ثبات دارد که شانس افرادی که «انقلاب سبز» میخواهند (یعنی خودفروشی به نظام سرمایه داری جهانی و نظامی، که جهان را به زوال میکشاند)، را به صفر رسانده است.
حماقت سوم، گمان آن است که این تحریمها میتواند پیشرفت ایران در برنامه صلحآمیز هستهای و یا کارهای دیگر را متوقف کنند. هیچ چیز جلو دارِ پیشرفتِ آنان نیست. وانگهی روز به روز کشورهای بیشتری با ایران توافق حاصل میکنند.
امریکا با حماقت چهارم، یعنی تکبر و تعصب بیجایش گمان میکند که میتواند با گردن کلفتی ایران را وادار به تسلیم و اطاعت بکند. (این کشور آنچنان گستاخ است که گمان میکند چشم امید تمام جهان به اوست اما در حقیقت خلاف این است.) چنین چیزی یک اشتباه بزرگ است، چون وقتی ایرانیها ببینند کسی سعی دارد برایشان گردن کلفتی کند، دقیقا خلاف آنچه که امریکا میخواهد رخ خواهد داد؛ در چنین شرایطی عزم مردم جزم میشود، غرور ملی دو چندان میشود و حتی تلاش بیشتری برای پیشبردِ این انقلاب انجام میگیرد. گذشته از همه اینها، ایرانیها به خاطر خواهند آورد که امریکا در طول 70 سال گذشته، هر ساله به لحاظ نظامی مهاجم و متجاوز بوده است؛ کشوری که ترور میکند و شکنجه میدهد؛ کشوری که اقتصادش رو به ویرانی است و به زودی فاشیستِ داخلی گریبان مردم آن را خواهد گرفت.
به طور خلاصه، ایرانیها مردمی سربلند هستند که تاریخ تمدنشان به صدهها قبل از روزگاری بازمیگردد که امریکاییها از کشتار بومیان امریکا دست کشیدند (همین صد سالِ پیش). ایرانیها به سادگی رام نمیشوند که بتوان به سادگی بر آنها سروری کرد.
اما هیچ چیز امریکا را از تکاپو نمیاندازد. امریکا، با اعتقاد بر اینکه خواستهاش (تفاوتِ غنی و فقیر، جیرهبندی غذایی و فقر) خواستهی جهان است، امیدِ آن دارد که رژیم ایران را عوض کند. این کشور برای تحقق چنین هدفی، تمام توان خود را برای ترساندن مردم ایران و مطیع کردنِ آنان به کار میبندد.
نمیتوان جلوهای تهوعآورتر از این فساد اخلاقی و نظامی تصور کرد و این به آن خاطر است که امریکا به شدت نیاز دارد به نوعی در جایی از جهان به موفقیت دست یابد.
امریکا از عراق رانده شد؛ از افغانستان نیز رانده میشود؛ لیبی را به بلوا کشانده است و اکنون نیز عزمِ نابودیِ سوریه را دارد. بنابراین، تصویر امریکاییها در ایران باید کمی صیقل داده شود و حاکمان صهیونیستِ این کشور نیز گمانِ آن دارند که «جنبش سبز» در ایران همه چیز را حل و فصل خواهد کرد.
همه میدانند امریکا سعی دارد به هر طریقِ ممکن از جمله حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریستهای القاعده خاورمیانه را بیثبات کند. از این گذشته، ایرانیها در انتخابات ریاست جمهوری این کشور که در خرداد ماه (ژوئن) برگزار میشود، حضوری عظیم خواهند داشت، آنان دموکراتهایی بزرگ هستند و این را به همه جهان نشان خواهند داد.
دولت امریکا باید بزرگ شود. اما به نظر میرسد نمیتواند. گویی مانند دیوهایِ قصه پریان تا ابد محکوم به بدی و بد کردن است.
با این وجود، افرادِ باذکاوت در خواهند یافت که نیروهای دریایی این 30 کشور، برای تهدید ایران، تحریک روسیه، حمایت از حکومتهای خودکامهی منطقه و افزون بر این بیثبات کردنِ خاورمیانه پا در خلیج فارس گذاشتهاند. اما یک روز، که دیر یا زود فراخواهد رسید، جهانی که به آرامی اما با قدرت خود را سر و سامان داده است، سقوط دلار امریکاییها و پایان یافتنِ جنگطلبی و ماجراجویی این کشور در خلیج فارس را شاهد خواهد بود.
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....